حدود دوماهی که نیومدم همش دستم به دکتر بند بود به خاطر دیسک کمرم هر کاری می کنم خوب نمی شم بیشترش هم به خاطر اعصابمه.اونم که دیگه خراب خرابه. به خاطر بیکاریم، خانواده شوهرم که همش روی اعصابمن و از همه مهمتر شوهرم که نه تنها باعث آرامش که مخله آرامشه .خلاصه همه چیز در همه. دیگه ایمانم رو هم از دست دادم چون هر چیزی ازش خواستم غیر از اینکه نشد در عین حال بدترین وضعیت هم شد. نمیدونم خیلی گیجم
نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - دوشنبه 91/8/30 توسط donya91